سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیانمندترین مردم در معاملت و نومیدترین‏شان در مجاهدت ، مردى است که تن خویش در طلب مال فرسود و تقدیرها با خواست او مساعد نبود ، پس با دریغ از دنیا برون شد و با وبال آن مال روى به آخرت نمود . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----29150---
بازدید امروز: ----2-----
بازدید دیروز: ----1-----
مینو

 
نویسنده: غلامحسین اعرابی
دوشنبه 85/9/13 ساعت 10:10 عصر

دکتر غلامحسین اعرابى

استادیار دانشگاه قم

چکیده

جریان عداوت با اهل بیت (ع) با تلاش‏هاى همه‏جانبه حاکمان و راویان وابسته به بنى‏امیه به شهرهاى مختلف از جمله اصفهان راه یافت و با نشر روایات جعلى جریان فکرى «نواصب‏» عمق و شیوع بیشترى داشت . در این مقاله به چگونگى پیدایش نواصب، دیدگاه‏ها و شگردهاى آنان پرداخته، آنگاه نقش ثقفى، دانشمند و محدث شیعى قرن سوم هجرى، در مقابله با نواصب و هجرت وى به اصفهان و آثار علمیش بررسى مى‏گردد .

کلید واژه‏ها: اصفهان، نواصب، راویان ناصبى، ثقفى، آثار ثقفى .

1 . مقدمه

اصفهان یکى از نواحى مهم و پر جمعیت ایران‏است که از دیرباز، مرکز ادیان، مذاهب و گرایش‏هاى مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى بوده‏است; ولى مذهب تشیع در این شهر تا زمان صفویه از نفوذ چندانى برخوردار نبوده‏است . پس از ورود اسلام به این شهر دو مذهب حنفى و شافعى از طرفداران بیشترى برخوردار شده و در تحولات اجتماعى و سیاسى و درگیرى‏هاى مذهبى از ارکان عمده این ناحیه ایران شمرده مى‏شدند . این دو مذهب علاوه بر رقابت و درگیرى‏هاى داخلى گاه با دشمنان خارجى نیز برضد یکدیگر همدست مى‏شدند; براى مثال در حمله تاتار به اصفهان و پس از آن که در فتح اصفهان ناکام ماندند; شافعى‏ها به پسر چنگیز گفتند: ما شهر را به شما تسلیم مى‏کنیم، به شرط آن که حنفى‏ها را به قتل رسانید; پس از آن خود نیز به جنگ با حنفیان پرداخته و تعداد زیادى از دو طرف کشته شدند و تاتار پس از ورود به شهر، هر دو طایفه را مورد هجوم و کشتار قرار دادند (صافى، ج‏2، ص‏423) .

در چنین فضایى که جهل، تشتت و اختلاف رواج داشت، جریان نصب و عداوت با اهل بیت (ع) رشد کرد و تا قرن یازدهم هجرى تداوم یافت . آورده‏اند، روایاتى که در سرزنش اصفهان وارد شده از قبیل «ما احسن او ما افلح اصفهانى قط‏» ناظر به وجود نواصب در اصفهان بوده‏است (قمى، شیخ عباس، ج‏1، ص‏139) . علامه مجلسى از جمله کسانى‏است که چنین تحلیلى درباره این روایات دارد (مجلسى، ج‏41، ص‏301) .

نقل شده‏است که پس از دستور عمر بن عبدالعزیز مبنى بر منع لعن حضرت على (ع) مردم اصفهان از والیان خود مهلت چهل روزه‏اى خواستند تا بتوانند براى آخرین بار یک چله به نفرین حضرت بپردازند (ثقفى، ج‏1، ص‏35) . این گزارش‏ها همان‏گونه که مجلسى اظهار کرده به زمانى مربوط است که نواصب در اصفهان از قدرت و جمعیتى برخوردار بوده‏اند .

داستان نصب و عداوت این مردم نسبت‏به اهل بیت (ع) و غلو آنان نسبت‏به معاویه را نویسندگان غیر شیعى نیز نقل کرده‏اند; از جمله: مقدسى در کتاب احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم نوشته‏است: «و فى اهل اصفهان بله و غلو فى معاویه ...» (مقدسى، ص‏399) . وى سپس به نقل داستان‏هایى در این مورد پرداخته است .

2 . نواصب، شکل‏گیرى و دیدگاه‏ها

در تعریف نواصب و تقریبا مصادیق آنان، بین نویسندگان شیعه و سنى اختلافى نیست . نواصب کسانى‏اند که نسبت‏به حضرت على (ع) (ابن تیمیه، ج‏5، ص‏466) و اهل بیت (ع) بغض و عداوت دارند (شهید ثانى، ج‏2، ص‏185) . البته بیشتر نویسندگان اهل سنت نواصب را المبغضون لعلى (ع) خوانده‏اند (ذهبى، ج‏17، ص‏169) و از سایر اهل بیت (ع) نام نبرده‏اند .

شکل‏گیرى نواصب به عنوان یک جریان فکرى فعال و ستیزه‏جو با اهل بیت (ع) به قتل عثمان و خلافت‏حضرت على (ع) برمى‏گردد که عده‏اى به عنوان شیعه عثمان به معاویه پیوسته، ستیز با حضرت على (ع) را آغاز کردند (ابن تیمیه، پیشین) . برخى نیز پیروان معاویه در جنگ صفین را ناصبى معرفى کرده‏اند (ابن حجر، ج‏13، ص‏537) . گرچه برخى شکل‏گیرى جریان فکرى نواصب را به شیعیان عثمان و معاویه مربوط مى‏دانند، ولى به نظر مى‏رسد، آن به رقابت قومى بنى‏امیه با بنى‏هاشم قبل از ظهور اسلام باز مى‏گردد . در این مورد، کتاب النزاع و التخاصم مقریزى، برخى از قرائن تاریخى را نشان داده‏است که حاکى‏است، این جریان فکرى تنها با حضرت على (ع) و اهل بیت (ع) او عناد نداشته، بلکه تبلور کینه‏هاى ریشه‏دار قومى و جاهلى بنى‏امیه با بنى‏هاشم، پیامبر اسلام (ص) و اصل دین اسلام بوده‏است .

نواصب فعالیت‏هاى مستمر و دیدگاه‏هاى خود را به این نحوه بروز دادند:

1 . به معاویه و بنى‏امیه عشق مى‏ورزیدند تا آنجا که آورده‏اند: نواصب اصفهان قائل به رسالت معاویه و خلفاى سه‏گانه گردیده، هرکه آن را انکار مى‏کرد، از او در شگفت مى‏شدند (امینى، ج‏10، ص‏335) .

2 . محبت‏یزید را شعار خود قرار داده، خلافت‏حضرت على (ع) را انکار مى‏کردند (ابن کثیر، ج‏6، ص‏193 - 229) .

3 . از حضرت على (ع) تبرى جسته، او را تفسیق و تکفیر مى‏کردند (سلیمان بن محمد بن عبد الوهاب، ج‏1، ص‏107) .

4 . اعتقاد داشتند که حضرت على (ع) در جنگ‏هایى که کرده‏است، بر حق نبوده است (ابن حجر، ج‏1، ص‏543) .

5 . از عمر سعد و قاتلان امام حسین (ع) ستایش مى‏کردند (ابن‏تیمیه، ج‏2، ص‏66) .

6 . روز عاشورا را عید قرار مى‏دادند و در آن ابراز شادى مى‏کردند و جشن مى‏گرفتند (همو، ج‏8، ص‏153) . ابن‏تیمیه این رفتار را بدعتى از سوى نواصب دانسته‏است (کتب و رسائل ابن تیمیه فى الفقه، ج‏25، ص‏309) .

7 . بر ضد اهل بیت (ع) روایت جعل مى‏کردند (امینى، ج‏5، ص‏294) .

8 . به مناسبت، برضد اهل بیت (ع) طنز مى‏گفتند (رحمانى، ص‏584) .

3 . راویان ناصبى مذهب

پس از نامه معاویه به کارگزارانش، مبنى بر جعل روایات برضد اهل بیت (ع) و نشر آنها در میان مردم (ابن‏ابى‏الحدید، ج‏11، ص‏44 - 45)، راه جعل حدیث‏به روى راویان ناصبى باز گردید و تعداد آنان رو به فزونى گذاشت تا آنجا که حدود شصت نفر راوى ناصبى در بین رجال صحیح بخارى نیز به چشم مى‏خورد (معروف حسینى، ص‏172) .

راویانى از قبیل اسد بن وداعه، ابوبکر محمد بن هارون، خالد قسرى، اسحاق بن سوید، نعیم بن ابى هند، ازهر بن عبدالله حمصى، حریز بن عثمان و ربیعة بن یزید از جمله ده‏ها راوى ناصبى هستند که دشمنى خود را با حضرت على (ع) آشکارا بیان مى‏کردند (ابن فرحان، ص‏211; ابن حجر، ص‏204; رحمانى، ص‏584; حسن بن سقاف، ص‏57; مبارکفورى، ج‏9، ص‏310; امینى، ج‏5، ص‏294; بغدادى، ج‏8، ص‏262; ابن حجر، ج‏2، ص‏477; ابن عبدالبر، ج‏2، ص‏493) .

عناد و دشمنى برخى از این راویان مثل حریز بن عثمان تا آن جا بود که هر صبح و شام هفتاد بار حضرت على (ع) را نفرین مى‏کردند (ابن عقیل، ص‏117) . اسحاق بن سوید مى‏گفت: من على را دوست ندارم (امینى، ج‏5، ص‏294) ; در عین حال ابن سعد او را ثقه دانسته‏است (ابن سعد، ج‏7، ص‏243) .

برخى از راویان ناصبى روایات متواتر درباره فضیلت‏حضرت على (ع) را مورد اشکال قرار داده‏اند . به عنوان نمونه حریز بن عثمان گفته‏است: «حدیث منزلت (یا على انت منى بمنزلة هارون من موسى) راست‏است; ولى شنونده اشتباه کرده‏است; چون اصل روایت «بمنزلة قارون من موسى‏» است و او قارون را هارون شنیده‏است (بغدادى، ج‏8، ص‏262; مزى، ج‏5، ص‏577; ابن عساکر، ج‏12، ص‏349) .

برخى از این راویان از شجاعت‏حضرت على (ع) در قتل معاندان به طنز یاد مى‏کردند . از آن جمله‏است، ابراهیم بن یعقوب جوزجانى که ابن عساکر او را از حافظان منصف شمرده‏است، روزى در حالى که اصحاب حدیث در آستانه خانه‏اش جمع شده بودند، کنیزى را دید که مرغى را در دست گرفته و کسى را نمى‏یابد که آن را ذبح کند، گفت: سبحان الله کسى پیدا نمى‏شود که مرغى را بکشد، ولى على در یک نصف روز بیش از بیست هزار نفر را کشت (ابن‏عساکر، ج‏7، ص‏281) .

نوشته‏اند که او فردى ناصبى و بى‏پروا در بدگویى نسبت‏به پیشوایان شیعى بود و لذا دانشمندان رجال گفته‏اند: به اتهاماتى که وى به راویان کوفى وارد کرده‏است، نباید توجه کرد (ابن سقاف، ص‏57) .

مى‏توان گفت که بنى‏امیه به کمک این‏گونه راویان توانستند، بسیارى از مردم را از محبت اهل‏بیت (ع) منحرف کنند و جریان نصب را به دورترین شهرهاى اسلامى از جمله اصفهان بکشانند .

در چنین فضایى راویان شیعه تلاش خود را در جهت تنویر افکار و هدایت مردم آغاز و برخى از آنان کارهاى شجاعانه‏اى کردند که هجرت ثقفى از کوفه به اصفهان را مى‏توان از آن جمله برشمرد .

4 . ثقفى و هجرت به اصفهان

ابو اسحاق ابراهیم بن ثقفى کوفى، از احفاد سعید بن مسعود، عموى مختار بن ابو عبیده‏است که حضرت على (ع) او را والى مداین قرار داده بود و ولایت او در زمان امام حسن (ع) نیز ادامه داشت (قمى، شیخ عباس، ص‏270) .

ثقفى زیدى مذهب بود و بعد از آن به مذهب شیعه اثنى عشرى گرایید و کتاب‏هاى بسیارى تالیف کرد . در مورد انگیزه هجرت وى به اصفهان نوشته شده، وقتى کتاب المعرفة خود را تالیف کرد، به لحاظ این که در آن روایاتى در مثالب خلفا آورده بود، راویان کوفى به او توصیه کردند که روایات این کتاب را از بیم نواصب منتشر نسازد; ولى ثقفى توصیه آنان را نپذیرفته، پرسید کدام شهر از معارف شیعه دورتر و بیگانه‏تراست؟ گفتند: اصفهان . پس سوگند یاد کرد که آن کتاب را جز در اصفهان روایت و منتشر نکند . از این رو به اصفهان هجرت کرد و در آنجا روایات فضائل اهل بیت (ع) و مثالب صحابه را نشر داد (نجاشى، ص‏16 - 17)

به نظر مى‏رسد کار ثقفى در اصفهان از چنان تاثیرى برخوردار شده بود که آوازه‏اش به قم رسید و جماعتى از راویان بزرگ قمى جهت دعوت از وى براى هجرت به قم، به اصفهان رفتند (بروجردى، ج‏1، ص‏222) ; اما او به سوگندى که خورده بود، پایبندى نشان داد و این دعوت را نپذیرفته، همچنان در اصفهان باقى ماند و در سال 283ق وفات کرد (همان) .

5 . آثار و تالیفات ثقفى

براى ثقفى تالیفات فراوانى را بالغ بر پنجاه عدد یاد کرده‏اند; از جمله:

اخبار المختار، تفسیر القرآن، الجامع الصغیر و الکبیر فى الفقه، کتاب الامامة، اخبار البیعة، اخبار الحجة، اخبار الحوض و الشفاعة، اخبار الحکمین، اخبار الدلائل، اخبار الردة، اخبار السرائر، اخبار الشورى، اخبار الصفین، اخبار الغارات، اخبار المتقین، اخبار المعرفة، اخبار المغازى، اخبار المودة فى ذوى القربى، اخبار النهر (پاشا بغدادى، ج‏1، ص‏3 - 4)، اخبار المبتدا، اخبار المعرفة، فضل الافضل، اخبار السیرة، اخبار مقتل عثمان، اخبار بیعة على (ع)، کتاب الجمل، کتاب الصفین، کتاب مقتل امیر المؤمنین (ع)، کتاب رسائله و اخباره (ع)، کتاب قیام الحسن (ع)، کتاب مقتل الحسین (ع)، کتاب التوابین، کتاب فدک، کتاب ما نزل من القرآن فى امیرالمؤمنین (ع)، کتاب فضل الکوفة و من نزلها من الصحابة، کتاب المتعتین، کتاب الجنائز (نجاشى، ص‏16 - 17)

شرح حال ثقفى بیانگر دانش وسیع، همت‏بلند، اخلاص در تشیع و شجاعت وى در تبلیغ روایات و نشر معارف شیعى‏است .

6 . نتیجه

نواصب به طور عمده بر دشمنان امام على (ع) اطلاق مى‏شود . ریشه دشمنى این گروه با على (ع) در اصل به عداوت‏ها و کینه‏هاى جاهلى میان بنى‏امیه و بنى‏هاشم برمى‏گردد; اما ظهور آن در تاریخ اسلام به زمان قتل عثمان و خلافت على (ع) مربوط مى‏شود . دشمنى آنان با على (ع) موجب شد، احادیثى را بر ضد او جعل کنند و نسبت‏به او و خاندانش ناسزا بگویند و فضائل آن حضرت را مجعول بشمارند و از نقل آنها جلوگیرى کنند . راویان ناصبى حتى در کتاب‏هاى معتبر اهل سنت مثل صحیح بخارى نیز به چشم مى‏خورند . رفتار این گروه برخى از دوستداران اهل بیت (ع) مثل ثقفى را به مقابله بر انگیخت و او در ناصبى‏ترین شهرها در عصر خود یعنى اصفهان به نشر فضائل اهل بیت (ع) پرداخت .

منابع

ابن ابى الحدید; شرح نهج البلاغه، چ‏1، قم، کتابخانه آیت الله نجفى مرعشى، 1378ق

ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم حرانى; منهاج السنة النبویة، ج‏1، مؤسسة قرطبة، 1406ق

ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم حرانى; کتب و رسائل و فتاوى ابن تیمیه فى الفقه، مکتبة ابن تیمیة

ابن حجر عسقلانى، شهاب الدین; فتح البارى شرح صحیح البخارى، چ‏2، بیروت، دارالمعرفة

ابن حجر عسقلانى، شهاب الدین; تهذیب التهذیب، چ‏1، بیروت، دارالفکر، 1404ق

ابن سعد، محمد; الطبقات الکبرى، بیروت، دار صادر

ابن سقاف، حسن بن على; ارغام المبتدع ، چ‏2، اردن، دار الامام النووى، 1412ق

ابن‏عبدالبر، یوسف‏بن‏عبدالله بن‏محمد; الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چ‏1، بیروت، دارالجلیل، 1412ق

ابن عساکر، ابو القاسم على بن الحسن ابن هبة الله; تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415

ابن عقیل، سید محمد; النصائح الکافیة لمن یتولى معاویة ، چ‏1، قم، دارالثقافة، 1412ق

ابن فرحان، حسن; نحو انقاذ التاریخ الاسلامى، ریاض، مؤسسة الیمامة الصحفیة، 1418ق

ابن کثیر، اسماعیل; البدایة و النهایة، چ‏1، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1408ق

امینى، عبد الحسین; الغدیر فى الکتاب و الادب و السنة، بیروت، دارالکتاب العربى، 1379ق

بروجردى، سید على; طرائف المقال ، چ‏1، قم، کتابخانه آیت الله مرعشى، 1410ق

ثقفى، ابراهیم بن محمد; الغارات، قم، چاپخانه بهمن

پاشا بغدادى، اسماعیل; هدیة العارفین ، بیروت، دار احیاء التراث العربى

خطیب بغدادى، ابوبکر احمد بن على; تاریخ بغداد او مدینة الاسلام، چ‏1، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1417ق

ذهبى، شمس الدین; سیر اعلام النبلاء، چ‏9، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1413ق

رحمانى، احمد; الامام على (ع)، چ‏1، تهران، المنیر للطباعة و النشر، 1417ق

سلیمان بن عبد الوهاب; تیسیر العزیز الحمید فى شرح کتاب التوحید، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة

شهید ثانى، زین الدین; الروضة البهیة، چ‏1، قم، انتشارات داورى، 1410ق

صافى، آیت الله لطف الله; مجموعة الرسائل

قمى، شیخ عباس; الکنى و اللقاب ، تهران، مکتبة الصدر

قمى، شیخ عباس; تتمة المنتهى، تهران، کتابخانه مرکزى

مجلسى، محمد باقر; بحارالانوار ، چ‏2، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق

مزى، ابو الحجاج، یوسف; تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چ‏4، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1406ق

معروف حسینى، هاشم; دراسات فى الحدیث و المحدثین، چ‏2، بیروت، دارالتعارف، 1398ق

مقدسى، شمس الدین; احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم

مقریزى، تقى الدین احمد بن على; النزاع و التخاصم، مصر، المطبعة الابراهیمیة، 1937ق

نجاشى، ابو العباس، احمد بن على; فهرست اسماء مصنفى الشیعة، چ‏5، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1416ق

 



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    <      1   2   3   4      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • عوامل شایستگی در تبلیغ
    اخلاص و راه های درمان آفت آن
    بررسی و تحلیل مباحث علوم قرآنی در تفسیر نمونه در یک پایان‌نامه
    عوامل شایستگی در تبلیغ
    وحدت اسلامی
    موضوعات تحقیق شده و تحقیق نشده
    ثقفى و نشر روایات شیعى در اصفهان